آرتینآرتین، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره

شیرینی زندگی ما

ماجراي آرتين وني ني

1392/5/28 15:14
نویسنده : مامان زویا
97 بازدید
اشتراک گذاری
ببخشيد به دليل خراب شدن هاي مكرر اينترنتم دير دير مينويسم. اون شب رفتيم خونه عموي آرتين براي ديدن دوباره ني ني ، آرتين ا ولين بار بود مي اومد. خلاصه شاد وخندون از پله ها بالا رفت اول مامان بزرگو كه چند روز اونجا بود ديد واز ديدنش كلي ذوق كرد وپريد بغلش بعد ني ني بغل مامانش بود به آرتين گفتم ماماني ني ني و ديدي . آرتين همش اين طرف واون طرفو ميگشت و دنبال يه ني ني هم قد خودش مي گشت واصلاً باورش نميشد كه ني ني به اين كوچولويي هم وجود داره ، زن عموش مي گفت حسودي كرده . گفتم اصلاً نميدونه حسودي چيه ، ني ني انقدري نديده بچم. آرتينم تا آخر شب مشغول بازي وشيطنت شد وكاري هم با ني ني نداشت. شبم با ني ني باي باي كرد و اومديم خونه. يعني اصلاً حضور اون ني ني كوچولو براش مهم نبود. چون فعلاً نه هم بازيش بود نه هم صحبتش . كه بگم حسودي كرده ، اين ما بزرگترها هستيم كه حرف تو دهن بچه ها ميذاريم وحرف ياد اونها ميديم. پسركم هميشه خوش و خوش زبون باشي. ماماني
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)